سلام
این شعر رو خوندم...
هی خوندم..هی خوندم...از زیباییش دلم نمی خواست تموم شه!
....................................................................................................
رفتار من عادی است
رفتار من عادی است
اما
این روزها تنها
حس میکنم گاهی کمی کمتر
از جمله دیشب هم
دیشب دوباره
دیشب پس از سی سال فهمیدم
دیشب برای اولین بار
این روزها دیگر
گاهی برای یادبود لحظهای کوچک
گاهی نگاهم در تمام روز
اما
جرئت دیوانگی
انگار مدتی است که احساس میکنم
فرصت برای حرف زیاد است
انگار این سالها که میگذرد
شاید برای حادثه باید
با این همه تفاوت
حس میکنم که انگار
امضای تازهی من
ای کاش
و لابهلای خاطرهها گم شد
از دور
آه، ای شباهت دور
!ای چشم های مغرور!این روزها که جرأت دیوانگی کم استاین روزها
خیلی برای گریه دلم تنگ است
می گذرد...
می دونی روزهای بدون تو می گذرد...
گاهی فکر می کنم
تو کی هستی...کجایی...
منم عاشقم!...
نمی دونم...
سرگرمم...زندگی در گذره
دوستان نامروتی کردند
اما شاید باید زندگی کرد!
بی خیال...
.............................................................
گرفتاره بازی های حاشیه ای زندگی شدم
از همون چیزی که همیشه می ترسیدم
اما خوب باید گذر کرد از این همه حاشیه...
خسته تز همیشه ام